[ شنبه 21 بهمن 1398برچسب:welcome,
] [ 18:23 ] [ bahar ][
آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها تبادل لینک هوشمند سایت آوازکطراح قالب: آوازک |
سلام خوش اومدی عزیزم . وگرنه .. البته شوخی کردم چون میدونم اگه از مطلبی خوشت بیاد حتما نظر میذاری .امیدوارم لحظات خوبی رو در وب من سپری کنی
حتما از صفحات دیگه ی وبلاگ هم دیدن کن مطمئن باش نه پشیمون میشی نه ضرر میکنی
از لینک ها و مطالب کنار صفحه هم دیدن کنید.
..راااااستی نظر یادت نره هاااااااااا. و گرنه نفرینت میکنم که مورچه گازت بگیره شامپو هم بره تو چشت .
وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن ! به تمام جزئیاتش… به لبخند بین حرف هایش.. به سبک ادای کلماتش، به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش.. به چشم هاش خیره شو.. دستهایش را به حافظه ات بسپار… گاهی آدم ها انقد سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند… تنها بودن ، قدرت میخواهد... و این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت تنهایت نمی گذارم...
به سلامتی کسی که وقتی بغلش کردم : تمام بدنم لرزید! نه واسه خوشحالی یا عشق بازی! واسه ترس از فردای بدون اون…….؟؟!!
دیدن عکست تمام سهم من است از “تو “ آن را هم جیره بندی کرده ام تا مبادا توقعش زیاد شود!! دل است دیگر . . . ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!
خــدایا ؟ کــمــی بــیـا جــلــوتــــر . . مــی خــواهـــم در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . ! ایـن یـک اعــتـراف اســت . . . مــن .. بــی او .. دوام نــمی آورم
جای خالیت را با فرض پر کرده ام حرامش باد آنکه پر کرد جای مرا…
وقتی عاشقش شدم که دیدم هیچوقت دلمو نشکست هیچوقت بهم نه نگفت همیشه در جواب بچه بازیهام خندید و گفت: عاشق همین کاراتم…
باید برای زمستان کتی گرم بخرم، با جیب هایی برای دستانم، تن های تنها، زود یخ میزنند…
اگر روزی رسد که من نبودم تمام وصیتم به تو این است “خوب بمان” “از همان خوب هایی که من عاشقش بودم”
سخت است حرفت را نفهمند ! سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند ! حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ، اشتباهی هم فهمیده اند . . .
عشق های امروزی : بی نام ، قابل انتقال به غیر و معاف از احساس میباشند . . . !
ﺍﺣﻤﻖ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻧﯿﺴﺖ . . .
بی شعورترین موجود دنیا این دل منه ! روزی هزارتا دلیل و منطق براش میارم آروم میشه ، بازم دم دمای شب که میشه هی ازم میپرسه چرا . . .
می گویند : خوش به حالت ! از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی . . . ! نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند ، نه ابرو . . . !
امشب قرص هایم آلزایمر گرفتند ، یادشان رفته که خواب اورند نه یاد آور . . .
گفتم : « دوستت دارم » ؛ گفت : نظر لطفت است ؛ نظر دلم بود . . .
همه جا هستی ! در نوشته هایم ، در خیالم ، در دنیایم تنها جایی که باید باشی و ندارَمت کنارَم است . . .
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند ! که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟
چه داستان غریبی است داستان زندگی ! دستی که داس را برداشت ؛ همان دستی که گندم را کاشته بود . . .
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ “ﮔﯿﺮ” ﺑﺎﺷﻪ ، ﮐﻞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﻭ “ﻧﺦ ﮐﺶ” ﻣﯿﮑﻨﻪ …
من همان اتفاقم که افتاد و شکست !
ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ !
تابستان داغی ست من اما دلم دیگر به این زندگی گرم نمیشود …
حالم حال گرگی است که خداوند توبه اش را پذیرفته ولی مردمان میگویند : توبه گرک مرگ است !
جایی خواندم ما آدمها زنده ایم به سبب آنکه کسی دوستمان داشته باشد … سوالی پیش آمد ! من برای چه زنده ام ؟؟؟
گاهی باید بعضی احساس ها رو بذاری توی خونه ی سالمندان دلت و اینقدر بهشون بی توجهی کنی تا بمیرن !
شاید گوشم بدهکار نباشد ولی قلبم تا دلت بخواهد ورشکسته است …
کاش إنقدری که آدما دلمون رو شکستن یه بارم خلوتمونو میشکستن !
“گذشته” را که به یاد می آورم از “حال” میروم !
بهار
نمی دانم وقتی صدای اس ام اس شنیدی دوست داشتی کی باشه ؟ متاسفم که اون نیستم ! ولی بیشتر از اونی که منتظرش هستی بیادتم . . .
گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم ابدش چه زود عفو خورد . . .
نمیدانم به مسافر دل بستم یا مسافر شد آنکه به او دل بستم . . .
انسان ها عموما دو دسته اند : تـــو و بقیــــه . . .
میترسم اگر یک شب هم راضی شدی به خوابم بیایی من به یادت بیدار نشسته باشم . . .
هـر روز صفحه ی نیازمندیـهــا را زیر و رو میکنــم میدانــم بالاخره یک روز به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی . . .
یک جام با تو خوردن ، یک عمر می ،پرستی یک روز با تو بودن ، یک روزگار مستی . . .
یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بود / روز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بود دیدگانم را چه دانی که دگر سوئی نیست / به فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود . . .
هر کسی برای خودش خیابانی دارد، کوچه ای، کافی شاپی و شاید عطری که بعد از سال ها خاطراتش گلویش را چنگ می زند . . .
عشق همین خنده های ساده توست وقتی بـا تمـام غصه هایت میخنـدی تـا من از تمـام غصه هایـم رهــا شوم . . .
چرا می گویند “ها” نشانه جمع است ؟! اما وقتی با “تن” جمع ببندی “تنها”خودت می مانی و خودت!
جغرافیای کوچک من همین چشم های مشکی توست که هیچ چیز جایش را نمی گیرد . . .
چشمان مرا به چشمهایش گره زد بر زندگیم رنگ غم و خاطره زد او رفت ولی نه طبق قانون وداع یکبار فقط به شیشه ی پنجره زد . . .
کجاییی کودکی؟؟... آ ن زمان که حتی معنای عشق را نمیفهمیدم وشبها با چشمانی خیس از سر عشق نمیخوابیدم و صبح ها با ناامیدی و خستگی از روز های تکراری بیدار نمیشدم... چقدر زندگی بی معناست...
دوستدار شما بهار...
سلام دوستای گلم
بهتون پیشنهاد میکنم متن زیر رو از دست ندید
حتما بخونش دوست گلم
ممنون میشم اگه
نظر یادت نره
((گلایه ای از خدا، منتسب به دكتر علی شریعتی)) خدایا کفر نمیگویم،
خداوندا! خداوندا!
((و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا)) تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید تو غیر از من چه میجویی؟ وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
دوستدار شما بهار
نـكات زیـبا برای زنـدگی
بـچـه که بـودیـم ...
بزرگ که شدیم بعضی ها رو اصلا دوست نداریم، بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت.
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم، همه یکسان بودند؛ غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه. تا دوست داشتیم. ساعت بعد یادمون می رفت؛
جـملات نـاب و ارزشمنـد
اگه قرار بود هرکسی بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده با دیدن غمهای دیگران آهسته غمش رو در جیبش میگذاشت و به خونه بر می گشت...
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم میآید” میگویم “یـــــــارم میآید”
مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن کسی تو را در آغوش نمیگیرد ، ایستادگی تنهایی می آورد
به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون می کنن
خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن گفتم : ببخشید اینجا جای دوستمه ، الان برمیگرده !
شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد که توان تا به سحر ، گریه ی بی شیون کرد
وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد تازه قصه زندگی آغاز شده است زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند نه بمیرد
قاصدکها هم مانند تو بعد از کلی آرزو مرا ترک گفتند انگار این رسم طبیعت است !
بیزارم از این خواب ها که هر شب مرا به آغوش تو می آورند و صبح … با اشک از تو جدایم می کنند
آدما دو جور زندگی میکنن یا غرورشونو زیر پاشون میذرانو با انسانها زندگی میکنن یا انسانهارو زیر پاشون میذارنو با غرورشون زندگی میکنن
تلخ ترین حرف : دوستت دارم اما … شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم
تو قلب منو کشتی و رفتی ، اما میدونم که حتما یه روز بر میگردی چون همیشه قاتل به محل جنایت بر می گرده
عشق یعنی پاک بودن در فساد / آب ماندن در دمای انجماد . . . در شادی من شریک باش ای ساعت / در فکر لباس شیک باش ای ساعت تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است / کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت . . .
کل اسم های تو موبایلم رو به اسم تو تغییر دادم حالا هرروز بهم زنگ میزنی یکبار هم نه ، چند بار ، تازه تغییر صداهم میدی من که میدونم تو هم دلت تنگ منه . . .
تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟ مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟ قدِ تو به عشق نمیرسید غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد ، اما باز هم نرسید . . .
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن گـفـت:فــقـط مــن ؟ گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . . دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . . .
شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد . . . . در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد . . . پاهایم را که درون آب می زنم، ماهی ها جمع می شوند شاید این ها هم فهمیده اند / عمری “طعمه روزگار”بوده ام . . .
دوستای گلم توی این پست یه سری جمله ی خیلی قشنگ براتون گذاشتم خوندنش ضرر نداره حتما بخون دوستدار تو بهار
ممنون که خوندی
مگر بین منو تو چقدر فاصله است که هر چقدر سکوت میکنم ... نمیشنوی ؟..
|
درباره وبلاگنویسندگانآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
<-PollItems->
آمار وبلاگ:
Up Page
|